اللهم اجعل لقلوبنا ذكاءً عند عجائبه التي لاتنقضي
امام صادق (ع)
نهضت اسلامي ايران، وامدار قرآن است. رهبران فكري جنبش، با تجمعات و دروس تفسير قرآن، روح حيات را در باغستان خشكيده دميدند و موج و خروش زندگي را در «بحرالميت» برآوردند و نواي «بازگشت» را در قبيلة «اهل قبله» سردادند.
قائد راحل نهضت، بانگ هشدار برميآورد:
«شما اي فرزندان برومند اسلام ... تدريس قرآن در هر رشتهاي از آن را محطّ نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضف پيري بر شما هجوم كرد، از كردهها پشيمان و تأسف بر ايام جواني بخوريد.»
امام، از تاخت و تاز اغيار بر ساحت «قرآن» در رنج بود. او امت اسلامي را نيازمند بسيجي فراگير ميديد تا غلظت حجاب غفلت را، درهم ريزند و خوابِ خفتگان آسوده خاطر را برهم زنند. او، به فرزندان خود هشدار ميداد:
«اي حوزههاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق بپاخيزند و قرآن كريم را از شرّ جاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از سوي علم و عمد به سوي قرآن تاخته و ميتازند، نجات دهيد.»
بدينگونه نواي قرآن پژوهي در اين مرز بوم، وزيدن گرفت و در شيوهها و اشكال گوناگون، تعلق خاطر به قرآن نمايان گرديد. اين موج، ارجمند است و مقدس. بايستي قدر آن را شناخت، به استمرار آن دل بست و در تعميق و تكميل آن كوشيد.
امروزه، در ميهن اسلامي، رونق فعاليتهاي قرآني را ميتوان مشاهده كرد. رواج اينگونه فعاليتها، در كشور شيعي ايران، تأثيري مضاعف دارد. گسترش ارتباط با كتاب وحي در ابعاد گونهگون آن، موجب شده است كه ايرانِ شيعي و تشيع، اتهام قرنهاي متوالي را در دوري از قرآن به كنار نهد و به جهان اسلامي بنماياند كه شيعيان ايراني، در دلدادگي به «عروه الوثقا»ي الهي پيشتاز و پيشگامند.
آنان كه از موج تهاجم اهل غرض مطلعند، به خوبي ميدانند كه چگونه مفسران و مغرضان، سالها و قرنها كوشيدهاند تا اين شايعه تلخ را، در اذهان مسلمانان بگنجانند كه شيعه با قرآن پيوندي ندارد، بدان بياعتقاد است و ديگر تيرهاي زهرآگين. اينك فضاي قرآني كه در كشور انقلاب رخ داده، خود روز به روز موج شايعات مهاجم را ميشكند و ابرهاي غفلتزا را به كنار مينهد، آفتاب حقيقت را بر سادهدلان ناآگاه مينماياند و مفسده جويان را رسوا ميسازد. به ويژه در اين ميان، بر خود فرض ميداند كه از بذل توجه مقام معظم رهبري يادآرد و حضور ايشان را در مجالس انس و تدريس قرآن و نيز سهم حضرتش را در اشاعة روح و فضاي قرآني در كشور، شكر گزارد.
در يك جمع بندي كوتاه و مختصر، ميتوان محورهاي زير را، كه نمودهايي از گسترة فضاي قرآني پس از انقلاب است، يادآورد:
1. حفظ و قراءت: گسترش محافل قراءت، مقامهاي بينالمللي قاريان قرآني، موج روزافزون حافظان قرآن به ويژه در ميان نسل نوخاسته انقلاب و ... تماماً نشانگر اقبال به قرآن است. اين شيفتگي، رو به تزايد مينمايد و جمع كاروان قرآني همبسته تر و پرشكوهتر، ره ميپويد و اميد ميرود كه جبين ميهن اسلامي را به جمال قرآن، چنان بيارايد كه طاعنان نتوانند لب بگشايند و تشيع مظلوم را، به صدها اتهام بيالايند.
2. تأسيس مراكز قرآني: در كشور، مراكز مختلفي پديد آمدند كه يا به گونه ويژه به كار تحقيق و فعاليت قرآني ميپردازند و يا فعاليتهاي قرآني را در اهداف جدّي خويش قرار دادهاند. اين مراكز، كه به واسطه كثرت و تنوع آن، يادكرد آن به سادگي ممكن نيست، تا حدودي توانستهاند كمكاريها و تسامحهاي گذشته را در مورد «قرآن» جبران كنند و آيندهاي روشن را، فراديد نهند.
3. تأليفات و مقالات قرآني: صدها تأليف و رساله قرآني در اين ايام، نگاشته شدهاند و نشر يافتهاند. شايد در چندي و چگونگي آن، نقدهايي هم باشد، اما در مجموع اين موج متزايد، ميتواند اين اميد را برآورد كه تأملات قرآني در كشور، راه دريافت اسرار كتاب حق را باز كند و زمينه معرفت را براي مشتاقان بگشايد. تهيه و تنظيم موسوعههاي قرآني، تحقيق منابع كهن تفسير و علوم قرآن، پژوهشهاي آماري، مطالعات ويژه قرآني و ... در اين زمرهاند. دستاوردهايي كه هنوز از نتايج سحرند و در آينده، خود را بيش از گذشته، خواهند نماياند.
4. ترجمههاي قرآن: ترجمه و بازگردان قرآن به زبان پارسي، سابقهاي كهن دارد و آشنايان به تاريخ فرهنگ ايران، با آن ترجمهها و چگونگي آن آشنايند. در دوره معاصر، ترجمههايي به زبان فارسي ره يافتند؛ از جمله، ترجمههاي الهي قمشهاي، معزّي و پاينده، شهرت بيشتري دارند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ترجمههاي نوي، به بازار پژوهش و نشر عرضه شدهاند و برخي ديگر، در حال تحقيق و نشرند. اين مجموعه در كميت و كيفيت، تحوّلي را در عرصه «ترجمه قرآن» سامان دادهاند. عليرغم چند و چوني كه منتقدان در ترجمههاي نشر يافته داشته و دارند، اما از اين واقعيت نميتوان چشم پوشيد كه ترجمههاي نو در جهت انتقال معارف قرآني به زبان پارسي، و اعتلاي معرفت جامعه در مورد قرآن و نيز غناي بيشتر زبان فارسي در بازفهمي كلام وحي، گامي بلند و درخور توجه هستند. همچنين نقدها و پاسخها در مورد ترجمهها نيز، قدمي مثبت در جهت تبادل و تضارب آراء در فهم و بازخواني پيام قرآن بودهاند.
موج ترجمه در كشور و نيز پيامدهاي آن در نقد و پاسخ، بيترديد رويدادي مبارك و از خاطر نابردني است. اين موج، اگر ره به بيراهه نبرد و همچنان در اختيار ناخدايان آشنا قرار گيرد، ميتواند صفحهاي زرّين در تاريخ ادب پارسي و فرهنگ قرآني بازگشايد و آيندگان را، به اين فصل تابناك تاريخ كشور شاكر سازد.
5. برنامههاي كامپيوتري: بيش از بيست سال است كه اولين اخبار مربوط به فعاليتهاي قرآنشناسي از طريق كامپيوتر مطرح گرديده، «رشاد خليفه» نظريات خود را در مورد نظم آماري حروف قرآن منتشر ساخت. «عبدالرزاق نوفل» كتابي تحت عنوان «اعجاز عددي قرآن» نگاشت. در ايران نيز تأملاتي آغاز گرديد.
در ساليان اخير در كشورمان، «مطالعات كامپيوتري» رونق مضاعف يافتهاند. مراكز متعدد پژوهشي ـ كامپيوتري، در زمينه قرآن، به تحقيق رو آوردهاند و نتايج قابل توجه را به قرآن پژوهان عرضه كردهاند. نرمافزارهاي متعدد چون: تبيان، كوثر، نور، قدر، و ... به بازار محصولات كامپيوتري ره يافتهاند و اين، خود مقدمه راهي بلند و ارجمند است. تركيب معارف بيپايان قرآني با قابليت پردازش و ذخيره كامپيوتر، ميتوانند دستاوردي مبارك را نويد دهند. پژوهندگان قرآني مراكز كامپيوتري، گامهاي اوليه را به نيكي برداشتهاند، اميد ميرود كه بر اين شالوده، بناي رفيع و ارجمندي بنيان نهند و آوازهاي جاودان و سترگ از ايران اسلامي براي جهان اسلام و تاريخ، باقي بگذارند.
6. نشريات قرآني: مجلات و روزنامههاي كشور، به قرآن و مطالعات قرآني، بذل توجه كردهاند. در بسياري از نشريات، صفحه و يا فصل مستقل، در اختيار «قرآنپژوهي» قرار گرفته است و نسل مخاطب را به درك و پژوهش در معارف قرآن، فراميخوانند. همچنين در ساليان اخير، چند نشريه قرآني پاي به ميدان تحقيق نهادهاند. اين نشريات در قلمروهاي مختلف، حضور يافتهاند و ايفاي تكليف كردهاند.
***
محورهاي فوق، گوشههايي از فعاليتهاي قرآنياند. اين مجموعه، به خوبي مينماياند كه انقلاب اسلامي در قرآنپژوهي و گستره فضاي قرآني، گامهاي بلند و ارجمندي برداشته است. البته هنوز راهنارفته، بسيار است. در هر يك از محورهاي يادشده كارهاي ناشده بسيارند. تساهل و تسامحهاي گذشته در مورد قرآن، چنان بوده است كه اين تلاشها ـ با تمام عظمت ـ حقير و خرد مينمايد. به اين نكته، ابعاد ناپيدا و ژرف قرآن را بيفزاييد كه تمامي كَند و كاوهاي انساني در حوزه آن، تنها و تنها غوطهوري كودكانه در اقيانوس قرآن است و بس!
از اين روي، گمان نرود كه كارهاي انجام شده، مُهر پايان است و مسؤوليت، به انجام رسيده است؛ بلكه فراديد، راهي دراز و صعب است كه پژوهشگران را فراميخواند و همت روزافزون را، طلب ميكند.
دفتر تبليغات اسلامي، از جمله مراكزي است كه ساليان سال در «قرآن پژوهي» فعاليت داشته و دارد. تأسيس مركز مستقلّ با عنوان «مركز فرهنگ و معارف قرآن» از نمودهاي اهتمام اين نهاد به فعاليتهاي قرآني است. پژوهشگران مركز فرهنگ و معارف قرآن، تاكنون تلاشهاي متعددي را، انجام دادهاند و به جامعه فرهنگي كشور عرضه كردهاند. همچنين تلاشهايي ديگر در كار است كه به مرور خود را مينماياند.
از جمله تحقيقات و پژوهشهاي مركز، موارد زير را ميتوان برشمرد:
1. تكميل و عرضة «تفسير راهنما»: حدود سالهاي 1350 به بعد، جناب حجت الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني در دوران زندان، با مطالعهاي گسترده روي قرآن، مجموعهاي با 3000 عنوان موضوعي فراهم آوردند كه در 22 دفتر دويست برگ به صورت فيش به يادگار مانده است.
آقاي هاشمي رفسنجاني پس از شرحي از مقدمات كار، برنامه روزانه خود را در زندان چنين يادآوري كردهاند:
«بعد از نماز صبح ـ كه معمولاً پس از طلوع فجر بود ـ مشغول ميشدم و تا نزديك ظهر فقط به اين كار ميپرداختم. فقط براي صرف صبحانه و ورزش مختصر صبحگاهي و انجام نيازهاي ضروري از كارم منفك ميشدم (به جز روزهايي كه مسؤول كار زندان بودم كه نظافت و ظرفشويي و ساير كارها وقت ميگرفت و در وقت ديگر جبران ميكردم). همه ميدانستند كه در اين ساعات، نبايد مرا به كار ديگري مشغول كنند. گاهي هم براي فهم مطلب، نياز به مذاكره و مباحثه با ديگران پيش ميآمد كه بحمدالله از اين جهت در محيط زندان، دستمان پر بود.»
تلاش حضرت ايشان در آن روزگاران، بنيادي اساسي و جدي بود. اشتغالات ايام انقلاب و پس از آن، بديشان مجال آن را نميداد تا كار انجام گرفته را، سامان نهايي بخشند. از اين روي، در سال 1366 واحد فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبليغات حوزه علميه قم، تأسيس شد تا با پذيرفتن تكميل طرح، پروژههاي تكميلي را نيز در مطالعات قرآني، پيگيري كند و به انجام رساند. از همان سال، گروههاي پژوهشي شكل گرفتند و با مراجعه به تفاسير گوناگون ـ كه در اختيار آقاي هاشمي رفسنجاني نبودند ـ و نيز برداشتهاي جديد، كار را تكميل كنند. از اين مجموعه با عنوان «تفسير راهنما» تاكنون 3 جلد آن نشر يافته است و مجلدات بعدي در آيندة نزديك، نشر خواهند يافت. ضمناً يادكردني مينمايد كه مجموعه برداشتهاي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني، در نرمافزار «تبيان 3» در اختيار دانشپژوهان قرآني قرار گرفته است و با تكميل و اتمام تفسير راهنما، كار كامپيوتري آن نيز انجام، و به محافل قرآنپژوه، عرضه خواهد گشت.
2. فرهنگ موضوعي تفاسير: تفاسير، يكي از منابع اصلي قرآنپژوهي است. متأسفانه، بخش عظيمي از اين مجموعه، حتي فاقد فهرستهاي فنّي هستند. از اين روي، دانشپژوه قرآني در اين فراخناي ناپيدا، از مقصود بازميماند يا فرصت و زمان فراوان از او ميربايد و به خستگي و اتلافِ وقت ميانجامد.
نكات فوق، موجب شد كه طرح فرهنگ موضوعي تفاسير پيريزي شود. تاكنون بيش از پنجاه تفسير، موضوع نگاري شدهاند و همراه با كنترل و نمايهسازي، كار آمادهسازي آن انجام ميگيرد و در آيندهاي نزديك، اولين مجموعه نرمافزاري آن، عرضه خواهد گشت.
3. تهيه و موضوع نگاري مدارك غيرتفسيري: بانك اطلاعاتي قرآن، نيازمند به جمعآوري و موضوع نگاري مدارك غيرتفسيري (كتابهاي قرآني، مقالات و ...) است تا محقق قرآني، بتواند به سهولت منابع را دريابد و ره پژوهش را بپيمايد. در اين مسير، كتابخانه غنيّ مركز فرهنگ قرآن شكل گرفت و كار موضوع نگاري آن در حال انجام است. همچنين كار جمعآوري مقالات قرآني و موضوع نگاري آن، مدتي است كه آغاز گرديده، اميد ميرود با گردآوري اين مجموعه اطلاعات قرآني، پژوهشها و مطالعات قرآني، سرعت و اتقان لازم را بيابند.
4. پروژههاي تك نگاري قرآني: تاكنون برخي از تأليفات مستقل قرآني از سوي مركز نشر يافتهاند و يا در حال انتشارند. از جمله: معجم الدراسات القرآنيه، تفسير شيخ مفيد و ...
مجموعه فوق، نگاهي سريع به برنامههاي «مركز فرهنگ و معارف قرآن» بود. در فرصتهاي آينده، به تفصيل از پروژههاي گذشته و جاري و آيندة آن، سخن خواهيم گفت و اطلاعات تفصيلي و مناسب را، عرضه خواهيم داشت.
نشريه حاضر، مجموعة تلاش پژوهشگران قرآني است كه در كار «تفسير راهنما»، فرهنگ موضوعي تفاسير، تهيه مدارك قرآني غيرتفسيري و ... با مركز فرهنگ و معارف قرآن، همكاري و همراهي داشتهاند. با رو به اتمام نهادن برخي از پروژههاي يادشده، به كارگيري استعدادهاي رشديافته و توانهاي تجربه شده، در انتشار «نشريهاي قرآني» ضروري و بايسته نمود.
دفتر تبليغات اسلامي خراسان، بخش فرهنگ و معارف قرآن، اين مهم را برعهده گرفت. پژوهشگران اين بخش، از ساليان گذشته در خدمت تحقيقات قرآني قرار داشته و همان گونه كه اشاره شد، در پروژههاي مركز، همكاري كردهاند. از همان ابتدا، بر محورهاي زير تأكيد شد:
1. هويت پژوهشي نشريّه: باتوجه به روند رو به گسترش مطالعات قرآني، مؤكّداً اين نكته در نظر بود و هست كه در اين مجموعه، به كاري روزمرّه و صوري بسنده نشود، بلكه تتبع و تحقيق گسترده و قابل توجه، صورت پذيرد تا به عنوان منبع تحقيقي در خدمت پژوهشگران معارف قرآني قرار گيرد. اين مهم، همواره موردنظر بوده است. البته خوانندگان، قضاوت نهايي را خواهند داشت، اما اجمالاً اين نكته را يادآور ميشويم كه در هر موضوع و مقاله مطرح شده، سعي شده است تا اجتهاد به معناي «تلاش گسترده» صورت پذيرد و از تساهل و تسامح، در حد امكان، خودداري شود.
2. اتّكا به استعداد ذخيرة حوزويان: در اين مجموعه، خواهيم كوشيد استعدادهاي نهفته حوزه را در عرصة قرآن نشان دهيم. همچنين مجالي براي چنان استعدادها و توانها پديد آوريم تا حاصل پژوهشهاي خود را عرضه كنند و باور دارند كه صحيفة گشودة حاضر، عرصهاي است كه ميتوانند با آن ارتباط برقرار كنند و دستاوردهاي محققانه و متتبعانه خود را، به مخاطبان قرآن جوي، ارائه كنند و با نشريه قرآني خود، ارتباطي متقابل برقرار سازند.
3. پرهيز از كارهاي تكراري و مشابه: نشريه، خواهد كوشيد تا در حضيض دوباره كاريها سقوط نكند و تلاش خواهد كرد تا فاصله خود را با نشريات مشابه، حفظ كند. از اين روي، چون در قلمرو اطلاعرساني، مطالب عمومي و نيمه تخصصي قرآني و ... برخي از مجلات، ميدان حضور دارند، اين مجموعه تلاش خواهد كرد كه حجم مطالب خود را در اين زمينهها، به حداقل رساند و عمدتاً در سطح نشريهاي پژوهشي و تخصصي قرآني عمل كند.
4. نوگرايي و تحولآفريني: ساماندهندگان اين نشريه، تلاش خواهند داشت تا نگاهي نو را، پيگيري كنند. يا به موضوعي كهن، نگاهي نو بيفكنند و يا در موضوعي نو، نظارهاي داشته باشند و در هر دو حالت، براي خواننده اين احساس را پديد آورند كه گامي در موضوعات و علوم قرآني، پيش نهادهاند. خواهيم كوشيد به اين هدف، پايبندي نشان دهيم و در همين فرصت، از خوانندگان شيفته قرآني، تمنّاي آن داريم كه در ارائه موضوعات و راههاي نو، به ياريمان بشتابند و با آرا و انظار خويش، اين راه صعب را هموار سازند.
نشرية «پژوهشهاي قرآني» با تأكيد بر اهداف و محورهاي يادشده، بنياد كار را پيريزي كرده است و در موضوعات زير، گام خواهد نهاد:
1. مباحث علوم قرآن: در قلمرو علوم قرآن، گرچه كتابها و رسالههاي فراوان نوشته شدهاند، و ظاهراً حجم وسيعي از اطلاعات و مطالعات قرآني را تشكيل ميدهند، اما ميتوان اين دعوي را داشت كه غالب اين نوشتهها، در سطح و حدّ نگاشتههاي پيشينيان عرضه شدهاند. افزودههايي اندك و تحشيههايي خُرد كه شايد نتواند گامي را فراديد نهد و يا دستاوردي جديد را براي خوانندة خويش، به ارمغان آورد.
همچنين در قلمرو «علوم قرآن»، موضوعات و محورهاي نو رخ نمودهاند؛ موضوعاتي كه در گذشته، ديرينه نداشتهاند و اينك از موضوعات اساسي و جدّي روزگار ما شدهاند.
دستاندركاران اين نشريه خواهند كوشيد در موضوعات «علوم قرآن» از تكرار گذشتهها فاصله گيرند و با تكيه به ذخاير كهن، به نتايج جديد و يا جمعبندي نو، دست يابند و گامي در پيشرفت دانشهاي قرآني بردارند. به عنوان نمونه در اولين سال نشريه، دو موضوع «اسباب نزول» و «قرآن و فقه» برگزيده شدهاند و موضوعات متعدد در محور هر يك، تعيين و تحقيق گرديدهاند. اولين موضوع، گرچه سابقهاي ديرينه دارد، اما با مطالعه اين مجموعه، ميتوان اين دعوي را پذيرفت كه با كتابها و رسالههاي متعارف در دانش اسباب نزول، فاصلهاي متمايزيافته است. محور دوم، «قرآن و فقه»، از سلسله مباحث ارتباط دانشهاي شرعي است كه در فهم ديگري دخالت پيدا ميكند و بر افق ديد و تحليل ميافزايد و ...؛ موضوعي نو، كه كاري پردامنه را برميتابد.
2. موضوعات قرآني: قرآن، اقيانوس بيكران معاني و راهنماي زندگي و عمل است. در هر عصر و قرن، نگاهي تازه ميتواند دستاورد نوي را نيز به ارمغان آورد. با اين باور، مسلماً راه تحقيق و كاوش در «قرآن» مفتوح است و تا انتهاي حيات بشري در كره خاكي از اني گنج معاني، درّ و گهر برخواهد خاست.
اطمينان به حقيقت فوق، معتقدان وحي و كتاب الهي را، بر آن واميدارد كه در تلاش براي فهم موضوعات قرآني برآيند و با ارتباط با كتابنامه وحي، تعالي وجودي خود را به دست آرند. امروزه، صدها موضوع كهن، طرح مجدد يافتهاند. همچنين دهها و صدها موضوع نو رخ نمودهاند. اين دامنه وسيع، اين مجال را پديد ميآورد كه محققان ره تحقيق و كنكاش برگيرند و از قرآن، راه انديشه و عمل را جستجو كنند.
اكنون موضوعاتي چون: نظام حكومت، حقوق زن، اقتصاد و روابط اقتصادي، روابط اجتماعي، فلسفه تاريخ، حقوق انسان و دهها موضوع ديگر، مقولاتي هستند كه نگاه نو را برميتابند؛ نظارهاي كه بتواند ميان قرآن وعينيت ارتباط بخشد و رابطه وثيق دين و زندگي را، بنماياند.
3. متدها و روشهاي فهم: در دوره معاصر، شأن و مكانت «روششناسي» بيش از پيش نمايان است. تكامل و اعتلاي دانشها، تنها در پرتو ميزان و كميت تحقيق و محققان برآورد نميشود، بلكه اين روشها و شيوههاست كه سرعت و تكامل علوم را رقم ميزنند. اين دعوي كه عصر جديد، دوره انقلاب متدها و روشهاست ادّعايي گزاف نمينمايد. در تمامي قلمروها اعم از علوم تجربي، رياضي، تكنولوژي و فنون، هنر و ... صدق اين مدعا رؤيت ميگردد.
با اين توج، بايستي بازنگري مجدد به شيوههاي برداشت و فهم قرآني داشت. اين بازنگري، ضرورتاً به معناي تغيير همه جانبه نبوده و نيست، بلكه دفاع از اين واقعيت است كه فهم قرآن چون ديگر دانشهاي بشري، ميتواند با روشهاي جديد، بياميزد و از صحت و اتقان مضاعفي برخوردار گردد.
با اين تلقي، در اين نشريه خواهيم كوشيد براي ارائه متدها و شيوههاي نو و طرح نقادانه شيوههاي كهن، ميدان عرضه و ظهور، پديد آيد تا پژوهشگران قرآني، با انتقال ديدگاهها و تجارب خويش و اطلاع از ديگر تجربيات، راه اعتلاي معرفت قرآني را بازگشايند.
4. شيوههاي ارائه و انتقال: مفاهيم و مقولات قرآني، در امتداد 14 قرن حضور كتاب وحي، به گونههاي مختلف عرضه و ارائه گرديدهاند و جان آشنايانِ صحيفة الهي، از راههاي گوناگون، به شعاع وحي راه يافتهاند.
با تحليل و تدقيق شيوههاي ارائه، درمييابيم كه روشها، يك گونه اعمال نشدهاند و تحول و تكامل آنها، اندك نبودهاند. به عنوان نمونه، در «ترجمه قرآن» ـ به عنوان يكي از راههاي ارائه مفاهيم وحي ـ از ديرزمان تا كنون، اين پرسش مطرح بوده كه آيا ترجمه، روشي مجاز است و يا خير؟ و در فرض جواز، با چه حدود و قيودي مواجه است؟
اين چند و چوني تنها در مقوله «ترجمه» مطرح نيست، ميتوان روا دانست كه شيوههاي موجود، با انجام اصلاحات و نقاديها، به روشهاي مؤثرتر مبدل گردد. همچنين شيوهها و روشهاي جديدي به دست آيد. بر قرآنپژوهان است كهعلاوه بر تأمل در ظرافتها و ژرفاي معارف قرآني، در شيوههاي انتقال نيز بينديشند و عرضه مؤثرتر و كارآتر آن را، جستجو كنند و اين نشريه، تلاش خواهد داشت تا بستري براي اين تأملات، پديد آيد و راه تعاطي و تضارب آراء انديشهوران و محققان را بجويد.
5. قرآن و حوزه: نشريه حاضر، خود را فرزند «حوزه» ميداند. به آوازه و عزت آن ميانديشد و اعتلاي آن را، آرمان خود ميشناسد. از ديرباز، مصلحان حوزه، اين نقيصه را يادآور شدهاند كه قرآن در حوزهها، جايگاه و مكانت خويش را نيافته است. از اين درد، امام راحل و مقام معظم رهبري، و ديگر مصلحان، بارها و بارها ياد كردهاند و رفع اين نقيصه را، از مسؤولان و دستاندركاران حوزه، خواستهاند.
سوگمندانه، بايستي اظهار داشت كه اين معضل هنوز پابرجاست. نظام آموزشي حوزه، با «قرآن» الفت مناسب نيافته و پيوندي درخور، با آن پيدا نكرده است. هنوز دانش و فضيلت، در توغّل در فقه و اصول، شناخته ميشود و تأمّل و تفكّر در قرآن و دانشهاي وابسته آن، جدّي گرفته نميشود. اين نشريه، به سهم خود، خواهيد كوشيد تا نواي قرآني در فضاي حوزوي طنين بيفكند و تعلق به قرآن، در صدر دانشهاي حوزوي بنشيند.
اين مجموعه، همان گونه كه اشارت شد، حاصل كار دانش پژوهان قرآني است كه سالياني چند، از فيضِ حضور قرآن برخوردار بودهاند و اينك در گام جديد، به نشر اين مجموعه، اقدام ورزيدهاند و صد البته با تمامي صاحبنظران و شيفتگان مفاهيم و موضوعات قرآني، ره ارتباط ميجويند و از آن بزرگواران، عنايت و همدلي را ميطلبند.
در هر شماره، چونان شمارة حاضر، فصل ويژهاي به موضوع خاص، اختصاص خواهد يافت تا ابعاد گوناگون يك مقوله قرآني (در محورهاي يادشده در فصل پيشين)، جايگاه خويش را بيابد و براي مخاطب، حالت اقناع و ارضا را پيدا كند و بتواند منبعي مستقل و مرجعي مورد اعتماد، در آن موضوع به حساب آيد. و اينك در اين شماره و شمارة آينده، به بحث اسباب نزول خواهيم پرداخت.
رابطة اسباب نزول و دانش تفسير، بينياز از توضيح مينمايد. غالب آشنايان معارف قرآني، دانش اسباب نزول را در كنار علومي چون صرف، نحو، علوم بلاغي و ... قرار دادهاند و آن را براي مفسّر، جزو ضروريات تلقي كردهاند.
در اين مجموعه، علاوه بر انتقال اطلاعات كهن، موضوعات و نگاههاي نوي تعقيب شده است كه دانشپژوه قرآني، آن را درخواهد يافت.
در شمارههاي آينده، موضوعاتي چون: قرآن و فقه، اهل بيت و تفسير، برگزيده شدهاند، كه اميد ميرود چندين شماره را به خود اختصاص دهد.
بخش ديگر از نشريه، پژوهشهاي آزاد قرآني را دربر خواهد داشت و بدون تقيد به موضوع ويژه، مقالات پژوهشي را عرضه خواهد كرد. اين بخش، علاوه بر انتقال تحقيقات و مطالعات قرآني، راهي براي ارتباط ميان نشريه و مخاطبان خواهد بود. محققان و شيفتگان مباحث قرآني در موضوعات مورد علاقة خويش، ميتوانند با اين نشريه ارتباط برقرار كنند و دستاورد كاوش خويش را، در معرض ديد دانشپژوهان قرار دهند.
در پايان نامة سخن نخست، تأكيد ميكنيم كه اين مجموعه، تلاشي در برخورداري از مائدة فيض قرآني است. قلت توان را، گسترة سفرة الهي ميپوشاند و ارج عطيه، چندان مينمايد كه ضعف و فتور خويش به چشم نميآيد.
همچنين از شيفتگان مخلص قرآن، ميطلبد كه همياري نشان دهند و در تحقق اهداف و آمال، پشتوانهاي همدل براي جمع حاضر باشند. اين همياري، از وجوه متعدد، منظور است؛ از نقد و انتقاد عالمانه تا تحقيق و پژوهش نو در موضوعات و مقولات قرآني.
و در نهايت، بدان اميد كه اين گام مقبول افتد و راهي به معارف قرآني بازگشايد.
و عليه المستعان